سه شنبه 30 بهمن 1386-0:0

دعا كنيم كه "وارش" بماند

يادداشتي از:عليرضا سعيدي کياسري، نويسنده و روزنامه نگار ساروي


من نمي دانم چرا مي گويند اسب حيوان نجيبي است و كبوتر زيباست و چرا در قفس هيچ كسي كركس نيست...

من نمي دانم چه حسي باعث شد تا در ابتداي مطلبي كه مي خواهم درباره برگزاري پنجمين جشنواره سراسري فيلم كوتاه وارش در استان مازندران بنويسم، اين قسمت از شعر زنده ياد سهراب سپري در ذهنم نقش بست و من هم آن را در اين مجال آورده ام.به هر صورت شايد تقديري در آن باشد كه فعلا بر ما پوشيده است.

هرگز يادم نمي رود سالهاي نه جندان دوري كه به بهانه هاي گوناگون در مطبوعات مازندران ازعدم برخورداري از يك جشنواره آبرومند سينمايي در استان مقاله ها نوشتيم و گزارش ها درج كرديم كه چرا از ميان اين همه جشنواره هاي متعدد هنري و سينمايي در كشور، استان مازندران حتي يك سهم از آن ندارد.

 اين گلايه نامه ها و اعتراضواره ها ادامه پيدا كرد تا زماني كه به زعم من هسته اوليه برگزاري جشنواره فيلم كوتاه در استان در زمستان سال 77 با برگزاري هفته فيلم و عكس سينماي جوان مازندران شكل گرفت كه بي غرض بايد گفت علي رغم وجود نقاط ضعف محسو در انجام كار، آن را بايد يكي از كار ارزنده دفترسينماي جوان ساري محسوب كرد كه در آن سال توانسته بود شور و شوق چشمگيري را در توليد فيلم كوتاه در ميان علاقمندان به مقوله سينما و فيلم كوتاه در استان به وجود آورد.

 هنوز جند ماه از برگزاري اين برنامه نگذشته بود كه با تغيير مديريت درارشاد اسلامي استان و حضور چهره اي با نشاط و پر انرژي اي بنام دلاور بزرگ نيا كه به جرات مي توان گفت درخشان ترين دوره فعاليتهاي هنري ارشاد مازندران را در بعد از انقلاب رقم زد، طرح برگزاري اولين جشنواره فيلم كوتاه مازندران با عنوان وارش به تصويب رسيد و در مدت كوتاهي در گردونه اجرا قرار گرفت.

 الغرض تا چشم برهم زديم خودمان را در اختتاميه چهارمين جشنواره بين المللي فيلم كوتاه وارش ديديم كه چگونه از يك جشنواره ساده استاني به يك جشنواره معتبر سراسري با نگاهي فرا مرزي تبديل شد كه در تقويم جشنواره هاي سينمايي وزارت ارشاد نيز به ثبت رسيده بود.

 اما تجربه نشان داده است كه هر جريان و حركت سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و هنري بعد از گذشت مدتي كم كم دچار نوعي حاشيه و اما و اگر مي شود كه جشنواره فيلم كوتاه وارش نيز از آن مصون نماند و به هر دليل و علتي هم كه بود در مسير يك آسيب جدي قرار گرفت كه اصلا قصد نداريم در اين مجال به بحث و نظر در ارتباط با آن بپردازيم .بلكه همانگونه كه در مطلع سخن اشاره شد قصد بر آن است تا در موسم برگزاري پنجمين دوره اين جشنواره به دور از بايدها و نبايدها و با پرهيزاز هر گونه حاشيه سازي، علي رغم نقدهاي مستندي كه بر اين جشنواره وارد مي باشد، از تنها جشنواره سينمايي استان مازندران حمايت و صيانت كنيم.

چون جشنواره ها هرچند كه رنگ و بوي دولتي دارند اما متعلق به هنرمندان مردمي و مردم هنر دوست است. از اين رو بايد جشنواره اي مثل وارش را فرصت مناسب و مغتنمي براي تبادل انديشه و تجربه ميان هنرمندان درعرصه فيلم كوتاه به شمار آورد كه مي تواند در ترسيم آينده اي روشن براي نيل به تعالي و پيشرفت مفيد و موثر باشد. اميد آن مي رود تا در آينده با همت بلند سينماگران، اصحاب رسانه،مسئولين ارشد استاني و مديران فرهنگي و هم چنين حمايت بي شائبه مردم هنر دوست مازندران شاهد شكوفايي هر چه بيشتر فعاليتهاي هنري بويزه جشنواره فيلم كوتاه وارش باشيم و روزي را ببينيم كه به اعتبار اين جشنواره، بزرگان و نام آوران سينماي ايران و حتي كشورهاي ديگر براي حضور در مازندران لحظه شماري نمايند. پس بياييم صادقانه آرزو كنيم كه "وارش" بماند. 

 (saeedi_kiasari@yahoo.com)